تبریک ماه رحمت و مغفرت ...

 

 

برآستانه ی رحمتش بوسه می زنیم، و در حریم ضیافتش قدم می گذاریم... این جا عطر نیایش و استغفار، آلودگی ها را می زداید، و یک ماه تمام آبشار تجلی و رودخانه ی تطهیر برای ساکنان شهر رمضان فراهم است... 

این جا پاداش غلبه بر نفس، دستیابی به غرفه های استجابت است ... 

این جا عزیزترین مهمانان، امساک کننده ترین آنهایند ... 

در رنگین کمان رحمت الهی تن می شوییم، و پروانه های بهشتی نیایش را در باغ سجاده های سبز پرواز می دهیم ... 

آهسته، آهسته کدورت گناه از صفحه ی روشن ضمیر ما محو می شود، و شفافیت گریخته ی روح به جان ما باز می گردد... 

 

 از همگی بر سر سفره های سحر و افطار، التماس دعا ... 

 

                                                                                   س.م.ع



ته نوشت: 

 

سلام دوستان عزیز. 

امیدوارم سالم و تندرست باشید. 

دوستان، اینروزا سرم خیلی شلوغه، اگه نتونستم بموقع جواب کامنتای پرمهرتونو بدم به بزرگواری خودتون ببخشین. 

یا علی ...



 توجه نوشت :

دوستان عزیزی که قصد سفر به مناطق شمالغرب کشور عزیزمون ایران رو دارن، و مخصوصا به شهر زیبای اورمیه... میتونن به اینجا مراجعه کنن ...  

 

حتما ۱ سری بزنید... اطلاعات مفیدی رو در اختیارتون قرار میده ...  

اینطرفاهم اگر تشریف آوردید، من و سایر دوستان همشهری در خدمتتون هستیم ... 

 

یا علی ...

شکلک های یاهو مسنجر از دید شاعران ایرانی ...

تصور کنید که در خیال‌پردازی و ملغمه‌ای از سنت و تجدد، برای هر یک از شکلک‌های یاهو یا همان Emoticons شعری متصور شد! برای هر شکلک یک بیت آورده شده است. ببینیم چه مطایبه‌ای از کار درمی‌آید:
----------------

ز جان شیرین‌تری ای چشمه‌ی نوش
سزد گر گیرمت چون جان در آغوش
○ نظامی
----------------

لبخند معاوضه کن با جان شهریار
تا من به شوق این دهم و آن ستانمت
○ شهریار
----------------

چگونه شاد شود اندرون غمگینم؟
به اختیار که از اختیار بیرون است
○ حافظ
----------------

به چشمک این همه مژگان به هم مزن یارا!
که این دو فتنه به هم می‌زنند دنیا را
○ شهریار
----------------

گاهی به نوشخند لبت را اشاره کن
ما را به هیچ صاحب عمر دوباره کن
○ فروغی بسطامی
----------------

خیال حوصله بحر می‌پزد هیهات
چه‌هاست در سر این قطره محال‌اندیش
○ حافظ
----------------

عجب عجب که برون آمدی به پرسش من
ببین ببین که چه بی‌طاقتم ز شیدایی
○ مولانا
----------------

آرامِ دل غمگین، جز دوست کسی مگزین
فی‌الجمله همه او بین، زیرا همه او دیدم
○ فخرالدین عراقی
----------------

منم شرمنده زین یاری که کردی
همین باشد وفاداری که کردی
○ وحشی بافقی
----------------

بده یک بوسه تا ده واستانی
از این به چون بود بازارگانی!؟
○ نظامی
----------------

ما را همین بس است که داریم درد عشق
مقصود ما ز وصل تو بوس و کنار نیست
○ عبید زاکانی
----------------

چندین شکستِ کارِ منِ دلشکسته چیست؟
ای هرزه‌گرد مگر نیست کار دگرت؟
○ وحشی بافقی
----------------

مرا هجران گسست از هم، رگ و بند
مرا شمشیر زد گیتی، تو را مشت
○ پروین اعتصامی
----------------

گفتی تو نه گوشی (!) که سخن گویمت از عشق
ای نادره گفتار کجا گوش‌تر از من؟
○ شهریار
----------------

آخرالامر گل کوزه‌گران خواهی شد
حالیا فکر سبو کن که پر از باده کنی
○ حافظ
----------------

جمالش کرد حیرانم، چه ماه است آن نمی‌دانم
که چشم از کشف ماهیت، نمی‌بندد تأمل را
○ اوحدی مراغه‌ای
----------------

کی توان حق گفت جز زیر لحاف
با تو ای خشم‌آور آتش‌سجاف!
○ مولانا
----------------

دریا و کوه در ره و من خسته و ضعیف
ای خضر پی‌خجسته مدد کن به همتم
○ حافظ