خیزران ...


ساحل افتاده گفت: گرچه بسی زیستم،

آه،نه معلوم گشت هیچ که من کیستم!

موج زخود رفته یی، تیز خرامید و گفت:

هستم اگر می روم، گر نروم نیستم ...

----------------------------------------------------------------------------------------------

هرکه نرود، نه تنها نخواهد رسید، بل که حتما خواهد پوسید ...

دنیا، یک سفر بیش نیست، و لازمه ی سفر، به وقت بیدار شدن است...

آن که در خواب بماند و به وقت بیدار نشود، چگونه خواهد توانست همراه راهیان شود؟! ...

در موجاموج کربلا، و در کلام عاشورایی مولا حسین بن علی (ع)، چکاچک فریاد بیدارگری و بیدار باش در جای جای سخن و عمل موج می زند و بر جان می نشیند ...


امام حسین علیه السلام با قدمی صدق، سفری بلیغ را، رقم زد ... برهان خون با شوری ازلی، ابدی، سرزنده، پویا، نو به نو و تراوا، چونان یک سطر بلند آفتابی، از کعبه تا کربلا، از سجده تا قیام، و از خاک تا خدا، دوام و ادامه و استمرار داد...


التماس دعا .....

بهانه برای گریستن ...

                                                                 ... کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا ...


ای بهترین بهانه، برای گریستن


وی داغ جاودانه، برای گریستن


بانام داغدار تو ای لاله ی بهشت


زیباست، هر ترانه، برای گریستن


نام تو در گشایش دل های داغدار


رمزی ست عاشقانه، برای گریستن


در راه بازگشت به خود، عشق کاشته ست


داغ تو را نشانه، برای گریستن


بیدار کرد داغ تو وجدان خفته را


با موج تازیانه، برای گریستن


در راه کربلای تو، هر لاله می دهد


ما را به کف، بهانه، برای گریستن


شش سوی، لاله می دمد، ای چشم بازکن


راهی از این میانه، برای گریستن !


لبریز شور چشم من، ای هر چه اشک من


تنگ است چشمخانه، برای گریستن