خوشبخت تر از من ...

  

نه آرزویی داشته ام ، 

نه نهال کوچکی در کنجی کاشته ام ... 

آفتاب بر لبه ی تاریکی ست 

و قرص ماه ، پاره پاره ... 

بهار 

آیینه دار حسرت انسانها ... 

و دریا 

در انتظار گامهای کسی ، 

که طنین نگاهش به توفان 

برخیزد . 

خوشبخت تر از من درختی ست 

که رهگذران خسته را به سایه 

فرا می خواند ... 

 

                                                    س.م.ع 

 

-------------------------------------------------------------------------------------------------- 

 

سلام دوستان... تا حالا آرزو کردین که ای کاش درخت بودین ؟؟؟

نظرات 18 + ارسال نظر
ندا یکشنبه 10 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 03:08 ب.ظ

سلام سید
بابا تو دیگه چه داداشی هستی سید
من دانشگاه علامه قبول شدم دیگه
-------------------------------------------


آره من دعا کردم
کاش یه چیزی بودم غیر از انسان
که هیچ چیز نمی فهمیدم!

سلام آبجی ... این مدلی....

مبارکا باشه ....

غوره یکشنبه 10 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:15 ب.ظ

سلام سید جان
خوبین شما ؟
وای سید ... نمیدونی که منه طفلک چی کشیدم ...
اول که بعد از اون کامنتا براتون گذاشتم دیگه نمیتونستم هیچ کدوم از بلاگ های blogskyرو باز کنم ... بعدش هم دیگه ... چند روزیه کامپیوترم داغون بود و هیچی به هیچی ... الان تازه رفتم از پیش مکمرش گرفتمش .
ببخشید سرنزدم .
این بود تمام این مدت
+
ولی تا حالا من نخواستم که درخت باشم ... اما چیز های دیگه بوده مثل مورچه
نخند خودم بخندم موردی نداره . ولی خیلی دوست دارم مورچه باشم

سلام مویزی ... شما بهتری؟؟؟

خواهش .... این حرفا چیه ... شما بزرگواری ...

مورچه ...جالبه ... حالا چرا مورچه؟؟؟

مریم یکشنبه 10 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:26 ب.ظ http://golemaryam00.blogfa.com

سلام و صد سلام
یه مدت نبودم تا بیام نت
الانم یه مقدار کسالت دارم
که حال و حوصله نت برام نذاشته
شاد باشی سید عزیز

سلام و هزاران سلام مریم گلی ...

ایشالاه که هرچه زودتر کسالت برطرف میشه ....

شماهم شاد باشی و خوشبخت ...

ماندانا دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:26 ب.ظ http://wildtigress.blogsky.com

سلام ای کاش درختی بودم که تمام نامردی ها را از ریشه هام از خاک پاک میکردم و به جاش هوای تمیز و پاک میدادم تا مردم پاکی و سرزندگی راعمیق نفس بکشند

سلام....

ماهم دعا میکنیم .....

اولدوز دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:07 ب.ظ

درخت بودیم شاید یه نفعی واسه مردم و هوای اطرافیانمون داشتیم!!!
حداقل چیزی هم حالیمون نبود و غم و غصه دنیا رو نمیخوردیم!
اما...
حالا که درخت نیستیم!
محکومیم به انسان بودن!!!
راهش اینه که نهایت سعی مون رو برای هرچه بهتر شدن و نزدیک شدن به خدای مهربونمون که خیلی دوستمون داره بکنیم

علیک سلام ...

انشالاااه .....

سولماز سه‌شنبه 12 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:52 ق.ظ http://www.payizeziba.blogfa.com


داستان خواندنی استجابت دعا

روزی مردی خواب عجیبی دید.

دید که پیش فرشته هاست و به کارهای آنها نگاه می کند.

هنگام ورود، دسته بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند

و تند تند نامه هایی را که توسط پیک ها از زمین می رسند

باز می کنند و آنها را داخل جعبه می گذارند. مرد از فرشته ای پرسید:

شما چکار می کنید؟ فرشته در حالی که داشت نامه ای را باز می کرد

گفت: اینجا بخش دریافت است و ما دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل

می گیریم.




مرد کمی جلوتر رفت. باز تعدادی از فرشتگـــان را دید که کاغذهـایی را داخل پاکت

می گذارند و آن ها را توسط پیک هایی به زمین می فرستند.

مرد پرسید:


شماها چکار می کنید؟ یکی از فرشتگان با عجله گفت:

اینجا بخش ارسال است، ما الطاف و رحمت های خداوند را برای بندگان به زمین می فرستیم.

مرد کمی جلوتر رفت و یک فرشته را دید که بیکار نشسته است.

با تعجب از فرشته پرسید: شما چرا بیکارید؟

فرشته جواب داد: اینجا بخش تصدیق جواب است.

مردمی که دعاهایشان مستجاب شده

باید جواب بفرستند ولی فقط عده بسیار کمی جواب می دهند.

مرد از فرشته پرسید: مردم چگونه می توانند جواب بفرستند؟

فرشته پاسخ داد: بسیار ساده، فقط کافیست بگویند:

خدایا شکر







سلام وبتون جالبه به وب ما هم سری بزنید

علیک سلام ... چشم ...... حتما...

باخیش سه‌شنبه 12 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:10 ب.ظ http://baakhish.blogfa.com

من آن ابرم که می خواهد ببارد ، دل تنگم هوای گریه دارد ، دل تنگم غریب این در و دشت ، نمی داند کجا سر می گذارد
راستش تا حالا هر آرزویی کردم جز این

علیک سلام ....

انشالاه هممون بتونیم انسان باشیم ... انسان .....

غوره چهارشنبه 13 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:21 ب.ظ

الو ؟!!
سید ؟؟؟
الو الو !
ک .. کجایی... کجایی شما ؟

جانم؟؟

همین جاااا ...شرمنده .... که دیر جواب دادم ....

الناز پنج‌شنبه 14 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:13 ب.ظ

سلام
دوست داشتم شتر باشم صبور... یا گاو که هیچی حالیش نیست...یا شایدم درخت... اما حیف که انسان شدم

سلام خانمی ...

بازم شکر که انسانیم ... انسان ...

فهیمه شنبه 16 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:25 ق.ظ http://shaparak-e-barooni.blogfa.com/

سلام سید...

خوبی؟

خوش میگذره؟

ببخشید اینقدر دیر اومدم

آخه دانشگاه ها شروع نشده کارای ما شروع شده!!!

دیگه ترم های آخر هم هست و دیگه خودت میدونی که چقدر درس ها سخت میشه و زیاد....

سلام مشدی.
ممنونم...به مرحمت شمااا ... شکر .
خواهش مشدی.... میدونم ....میدونم ...

فهیمه شنبه 16 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:26 ق.ظ http://shaparak-e-barooni.blogfa.com/

عکست هم خیلی قشنگه

فهیمه شنبه 16 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:40 ق.ظ http://shaparak-e-barooni.blogfa.com/

به نظر من آدم میتونه آدم باشه و با فکر و انتخاب خودش رهگذران رو به سایه دعوت کنه......

کاملا درسته ....

مریم شنبه 16 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:40 ب.ظ http://golemaryam00.blogfa.com

سلام
ممنون از گوشزدتون،توصیه تون انجام شد
یعنی میخواستم درستش کنم
و درستش کردم
شاد باشی گلم

سلام مریم گلی بزرگوار ....

خواهش میکنم... جسارت کردم ....

شماهم همینطور ......

ســـــــودا یکشنبه 17 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:54 ق.ظ http://sevda2007.blogfa.com

سلام آقا سید
ساغول
------------------
زیاد خوب نباش . . .

زیاد دم دست هم نباش . . .

زیاد که باشی ، زیــــــــــادی می شوی!

سلام سودا جان ... وارول ...

واقعا همینطوره ... زیاد که باشی، زیادی میشی ....

ســـــــودا یکشنبه 17 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:55 ق.ظ http://sevda2007.blogfa.com

راستی اصلا آقایی؟

اینجوری میگن ......

ولی بلانسبت دوستان.... الان آقا یا به اصطلاح اگر مردی پیدا کردی سلام منو بهش برسون ...
یجورایی اسممون مرد هستش... مثل انسانهای الان...بلانسبت...بلانسبت... مثلا آدمیم ... فقط اسمشو یدک میکشیم ...

آسمان یکشنبه 17 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:42 ب.ظ http://www.khatefa3le.blogfa.com

قشنگ بود....
راستش تا حالا این آرزو رو نکردم..ولی الان که دارم تصورش میکنم حس خوبی بهم دست داد...

قابلی نداشت.......

آسمان یکشنبه 17 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:44 ب.ظ http://www.khatefa3le.blogfa.com

سلام بر سید عزیز
پوزش بابت تاخیر...
منم اعتقاد ندارم ولی یه بار خر شدم رفتم...همش دروغ بود

علیک سلام.... خواهش میکنم ... شما بزرگواری.....

زمستانه دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:32 ق.ظ

به نام دوست..

سلام..

خوبی؟!

چه خبرا!؟

ببخشید سید من دیر سر زدم.. دیگه همیشه کارای دنیا یه جور نمیچرخه.. امیدوارم نذاری پای بی معرفتی زمستانه..

محتاجم به دعا سید.. خیلی زیاد..

آره هرچیز مفیدی گاهی به جز انسان دوست داشتم باشم.. اما همیشه از غیر مفید بودن بدم می اومده..

موفق باشی و خوشبخت..

یا علی(ع)...

علیک سلام ... ممنونم...به مرحمت شمااا ....
خواهش میکنم.... این حرفا چیه...شما بزرگواری ....

ما محتاجتریم عزیز ... شماهم موفق باشی و خوشبخت ....

علی یارت ....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد